برای نبودن کسی گلایه نکن
چون تا نبودن نباشه
لذت بودن احساس نميشه
*شوشو داشت ميرفت و من غصه دار بودم از اون بد تر کابوس های اون شب ولم نمیکرد و افتاده بود به جونم شوشو خواب بود و من داشتم جون میدادم با هر جون کندنی بود خوابیدم.
*ساعت 7:35 صبح اولین اس آقایی:سلام صبح بخیر خانمم،عشقم داریم راه میوفتیم جون مهدی مراقب خودت باش
ساعت 7:39 دومین اس شو شو:خانمم خیلی دوست دارم بدون که زندگیمی
*ساعت 10:01 صبح اس من:سلام به سلامتی،خوش بگذره منم دعا کنید
جوابی نيومد ازش زنگ زدم حرف زدیم
ساعت 15:00 زنگ زدم شوشو بر نداشت
ساعت 17:40 اس داد و گفت خواب بوده
ساعت 18:40 چهارشنبه سوری شرو شد و از در و دیوار نارنجک میریخت خیلی جرات میگردیم این بود که بریم پشت بام
*ساعت 21:26 شوشو شلمچه بود گفت نیم ساعت رسیدیم گفتم بره به کاراش برسه
ساعت1:10 شب اس داد و من داشتم کار میکردم
1:30 جوابش دادم ولی شوشو خواب بود
تا ساعت 14:03 فردا بهش اس ندادم اونم نداد
از مسافرت رفتنش بدم مياد سرش شلوغ ميشه مخصوصا این که کاروان دست اونه
تا غروبش یکم با هم حرف زدیم و من خونه آقا اینا بودم برای خاله عیدی آورده بودن خاله نامزده
غروب اومدیم خونه با خاله فاطمه شوهرش و دخترش سلنا رفتیم عکاسی از سلنا عکس انداختیم بعدش رفتیم یکم برای سلنا خرید
اومدیم خونه مامان شام سفارش داده بود شام خوردیم فهمیدم مامان ميخواد اش دوغ درست کنه برای فردا که پنج شنبه آخر سال بود خیرات کنیم
آقایی اش دوغ دوست داره بهش اس دادم و گفتم جات خالی گفت به مامان بگو خیلی نامردی جای منم خالی کن منم گفتم تو برگرد تهران خودم برات درست میکنم
نظرات شما عزیزان: